ضربالمثلهای انگلیسی
A:
"A poor workman blames his tools."
* ترجمه: «کارگر بیمهارت، ابزار کارش را مقصر میداند.»
o متراف فارسی: «عروس نمیتوانست برقصد، میگفت زمین ناهموار است.»
*
"A bird in the hand is worth two in the bush."
* ترجمه«یک پرنده در دست، بهتر از دوتا روی درخت است.»
o مترادف فارسی: «سرکه نقد به از حلوای نسیه.»
*
"Absence makes the heart grow fonder."
* ترجمه: «دوری باعث علاقمندی می شود.»
o مترادف فارسی: «دوری و دوستی.»
*
"A cat may look at a king."
* ترجمه: «شاید که گربه به شاهی نظر کند.»
o مترادف فارسی: «به اسب شاه گفته یابو.»
*
"A chain is no stronger than its weakest link."
* ترجمه: «استحکام زنجیر به اندازه ضعیفترین حلقه آن است.» ویلیام شکسپیر در نمایشنامه ژولیوس سزار
*
"A coward dies a thousand times before his death. The valiant never taste of death but once."
* ترجمه: «ترسو هزاربار پیش از مرگ میمیرد. آدم نترس فقط یکبار مزه مرگ را میچشد.»
o مترادف فارسی: «ترس برادر مرگ است.»
o مترادف فارسی: «ترسو مرد!»
*
"A creaking door hangs longest." and "A creaking gate hangs long."
* ترجمه: «دری که غژغژ میکند عمرش بیشتر است.»
*
"Actions speak louder than words."
* ترجمه: «صدای عمل رساتر از حرف است.»
o مترادف فارسی: «به عمل کار برآید به سخندانی نیست.»
*
"Advice when most needed is least heeded."
* ترجمه: «هرجا که پند و اندرز لازم آید، کمتر گوش شنوا است»
*
"A fool and his money are easily parted."
* ترجمه: «احمق و پولش به راحتی از هم جداشدنی هستند»
*
"A fox smells its own lair first." and " A fox smells its own stink first."
* ترجمه: «روباه بوی گندش را زودتر از دیگران استشمام میکند»
o مترادف فارسی: «چوب را که بلند کنی، گربه دزده فرار میکند»
*
"A friend in need is a friend indeed."
* ترجمه: «به هنگام نیاز، دوست واقعی شناخته میشود.»
o مترادف فارسی: «دوست آن باشد که گیرد دست دوست// در پریشانحالی و درماندگی»
*
"After a storm comes a calm."
* ترجمه: «پس از طوفان، آرامش گسترده میگردد.»
o مشابه فارسی: «بعد از خشم پشیمانی است»
*
"After dinner sit a while, after supper walk a mile."
* ترجمه: «بعد از نهار کمی استراحت کنید، بعد از شام یک کیلومتر راه بروید.»
*
"A good beginning makes a good ending."
* ترجمه: «یک شروع خوب، پایان خوبی در پی دارد.»
o خلاف فارسی: «خشت اول چون نهد معمار کج// تا ثریا می رود دیوار کج» مولوی
*
"A good man in an evil society seems the greatest villain of all."
* ترجمه: «انسان نیک در جمع اشرار، شریرترین آنها به نظر میرسد.»
*
"A good surgeon has an eagle"s eye, a lion"s heart, and a lady"s hand."
* ترجمه: «یک جراح خوب دارای چشمی همانند عقاب، دلی مثل شیر و دستی زنانه است.»
*
"A guilty conscience needs no accuser."
* ترجمه: «یک وجدان گناهکار به سرزنش دیگران محتاج نیست»
*
"A jack of all trades is master of none."
* ترجمه: «کسی که همهکار انجام میدهد استاد هیچکاری نیست.»
o مترادف فارسی: « همهکاره و هیچکاره.»
*
"A lie has no legs."
* ترجمه: «دروغ پا ندارد.»
o مترادف فارسی: «دروغگو تا در خانهاش.»
*
"A lie can be halfway around the world before the truth gets its boots on."
* ترجمه: «حقیقت تا چکمههایش را بپوشد، دروغ نیمی از جهان را دور زده است.» منسوب به وینستون چرچیل
*
"A little knowledge is a dangerous thing."
* ترجمه: «دانش ناقص خطرناک است.»
o مترادف فارسی: «نیمطبیب خطر جان، نیمفقیه خطر ایمان»
o تمثیل: «دوکس دشمن ملک و دینند یکی پادشاه بی حلم و دیگری زاهد بی علم» سعدی
o تمثیل: «آنکه نداند رقمی بهر نام// به زفقیهی که بود ناتمام» امیر خسرو
*
"A merry heart makes a long life."
* ترجمه: «دلشاد بودن، عمر انسان را طولانی میکند.»
*
A miss by an inch is a miss by a mile.
* ترجمه: «لغزش در عمل چه یک اینچ، چه یک مایل.»
*
"A penny saved is a penny earned." منسوب به فرانکلین
* ترجمه: «هر پول سیاهی که پسانداز شود، سودی است که کسب شده است.»
o مترادف: «قطره قطره است وانگهی دریا»
*
"A person is known by the company he keeps."
* ترجمه: «شخص به اطرافیانش شناخته می شود»
o مترادف فارسی: «تو اول بگو با کیان دوستی// پسآنگه بگویم که تو کیستی» سعدی
*
"A picture is worth a thousand words."
* ترجمه: «تصویر از هزاران جمله گویاتر است»
*
"A pot of milk is ruined by a drop of poison."
* ترجمه: «یک بادیه پر از شیر به قطرهای زهر، فاسد میگردد»
*
"A rolling stone gathers no moss."
* ترجمه: «بر سنگ غلطان سبزه نروید»
o مترادف فارسی: «که بر سنگ گردان نروید نبات» سعدی
*
"A sound mind in a sound body."
* ترجمه: «مغز سالم در بدن سالم»
o اصل لاتینی: «mens sana in corpore sano»
o مترادف فارسی: «عقل سالم در بدن سالم است»
*
منسوب به بنیامین فرانکلین "A stitch in time saves nine."
ترجمه: «یک ضربه بموقع، باعث صرفهجویی در نه ضربه دیگر است»
*
o مترادف فارسی: «یک ضربه کاری از ضربات بعدی جلوگیری میکند»
*
"All cats love fish but hate to get their paws wet."
* ترجمه: «هر گربهای ماهی را دوست دارد اما از اینکه پنجولش خیس شود بیزار است»
*
"All flowers are not in one garland."
* ترجمه: «هیچ گلستانی تمام انواع گلها را ندارد»
o مترادف فارسی: «گل بیعلت و بیعیب خداست» پروین اعتصامی
*
"All frills and no knickers."
* ترجمه: «زینت فراوان، بدون شلوار»
o مترادف فارسی: «هرچه داره به بر داره، به خونه دست خر داره»
*
"All good things come to an end."
* ترجمه: «هرچیز خوبی به پایان میرسد»
*
"All hat and no cattle"
* ترجمه: همه کلاه است، پیشبند وجود ندارد»
o مترادف فارسی: «همه من هستند، هیچکس نیممن نیست»
*
"All roads lead to Rome."
* ترجمه: «همه راهها به رم راهبرند»
o مترادف فارسی: «همه راهها به رم ختم میشوند»
*
"All"s fair in love and war."
* ترجمه: «عدالت در دوستی و جنگ»
*
"All"s well that ends well."
* ترجمه: «همهچیز خوب، پایانش نیز خوب»
o متضاد فارسی: «خشت اول چون نهد معمار کج// تا ثریا میرود دیوار کج» مولوی
*
"All that glisters is not gold."
* ترجمه: «هرچه میدرخشد طلا نیست»
o مترادف فارسی: «هرچه میدرخشد طلا نیست»
o مترادف فارسی: «هر گردی گردو نیست»
*
"All things come to he who waits."
* ترجمه: «هرکه صبر کند به همه چیز میرسد»
o مترادف فارسی: «گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی»
*
"All work and no play makes Jack a dull boy."
* ترجمه: «هماش کار بدون سرگرمی، جک را به بچهای خل تبدیل میکند»
*
"An apple a day keeps the doctor away."
* ترجمه: «یکعدد سیب در روز، دکتر را دور نگهمیدارد»
*
"An eye for an eye and a tooth for a tooth."
* ترجمه: «چشم برای چشم و دندان برای دندان» انجیل عهد عتیق
o مترادف: «چشم در عوض چشم و دندان در عوض دندان»
*
"Another man"s poison is not necessarily yours."
* ترجمه: «سم دیگران نباید الزامأ برای تو باشد»
o مترادف لاتینی: "One man"s medicine is another man"s poison."
o ترجمه: (داروی یکی، کشنده دیگری است)
*
"An ounce of prevention is worth a pound of cure."
* ترجمه: «یک اونس پیشگیری بهتر از یک پاوند مداوا است»
o مترادف فارسی: «چرم را تا سگ نبرده باید حفظ کرد»
o مترادف فارسی: «گوشت را نباید دم چنگ گربه گذاشت»
*
"April showers bring May flowers."
* ترجمه: «رگبار آوریل، باعث فراوانی گل در ماه مه است»
*
"Ask and you shall receive."
* ترجمه: «سؤال کن تا بیابی»
o مترادف فارسی: «پرسان پرسان میروند هنوستان»
*
"Ask me no questions, I"ll tell you no lies."
* ترجمه: «از من نپرس تا به تو دروغ نگویم»
*
"Ask no questions and hear no lies."
* ترجمه: «نپرس تا دروغ نشنوی»
*
"As you make your bed, so you must lie in it."
* ترجمه: «رختخوابت را که پهن کردی باید در آن هم بخوابی»
o مترادف فارسی: «آش کشک خالته، بخوری پاته نخوری پاته»
o مشابه فارسی: «خودکرده را تدبیر نیست»
*
"As you sow, so shall you reap."
* ترجمه: «چوکاشتی باید بدروی»
o مترادف فارسی: «چو جو کاشتی، جو حاصل آید»
o مترادف فارسی: «هرچه بکاری تو، همان بدروی»
*
"A watched kettle (pot) never boils."
* ترجمه: «کتری که موظباش باشی هرگز نمیجوشد»
o مشابه فارسی: «اگر خودم بالای سرش بودم پسر میزایید»
*
"A woman"s work is never done."
* ترجمه: «کار زن پایانپذیر نیست»
o بیتی از شعر: "A man may work from sun to sun, but a woman"s work is never done"
o ترجمه: (مرد اگر از طلوع تا به غروب در تلاش معاش دلبنداست// زن همیشه به کار ِخانه خویش چست و چالاک در جهداست»
o مترادف فارسی: «کار کدبانو (کار منزل) تمامشدنی نیست»
*
"A woman needs a man like a fish needs a bicycle."
* ترجمه: «یک زن به مرد همانقدر محتاج است که یک ماهی به دوچرخه» (طنز)
*
"A word to the wise is enough" (or "sufficient.")
* ترجمه: «کلمهای به دانا کفایت کند»
o اصل لاتینی: «Verbum sapienti saepet.»
o مترادف فارسی: «در خانه اگر کس است یک حرف بس است»
*
"A word spoken is past recalling."
* ترجمه: «جملهای که گفته شد قابل بازگشت نیست»
o متراف فارسی: «تیری که رها شد به چله باز نگردد»